شنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۴ - ۱۱:۴۹
ای ماه‌تر از ماه، عمو عباس

عباس است و برادری تنها..، و نگاه‌های جانسوز عباس که سرتاسر خیمه‌های خاکی آل الله را مرور می‌کند و طاقت از کف علمدار و سقای تشنه‌ی کربلا می‌رباید.

خبرگزاری حوزه / سقای حرم، میر و علمدار نیامد ..! ای ماه‌تَر از ماه، عمو عباس!

عباس است و برادری تنها ..، و نگاه‌های جانسوز عباس که سرتاسر خیمه‌های خاکی آل الله را مرور می‌کند و طاقت از کف علمدار و سقّایِ تشنه‌ی کربلا می‌رباید.

خیمه‌ها در عطش اهل خیام می‌سوزد و نگاه سوزان سکینه و رقیه، جگر عمو عباس را می‌سوزاند و عمو عباس در عطش سوزان لب‌های تشنه‌ و چشم‌های بی رمق آن دُر دانه‌های برادر، می‌سوزد و با دستان محبت خویش که به آب دیده تَر شده بود به سر و صورت کودکان می‌کشد تا شاید عطش فرو کش کند.

و عباس همچنان در تبِ غمِ خود می‌سوزد و طاقت از کف می‌دهد و اذن حضور میدان را از برادر می‌طلبد ...

امشب، شب داغ و غم و حُزنِ علم‌دارِ کربلاست، شبی که داستانی رقم می‌خورد و فردایش، دستانی جدا می‌شود تا پرچمی پایدار بماند...

عباس، ای تکیه‌گاه حسین در لحظه‌های غربت و تنهایی، ای آن‌که با لب خشک و عطشان و با چشمان خونین و دستان بریده مشک را به دوش کشیدی تا وفا و معرفت را معنا ببخشی! راستی! چه رازی بود میان تو و وفا و ادب؟

یا ابو فاضل امشب، دل هر عاشقِ بی‌تابی، سنگینیِ غم وحُزنِ تو را حس می‌کند و لب هر ذاکری، نام تو را با اشک زمزمه می‌کند و ما کنار نامت، ادب می‌آموزیم و وفا تمرین می‌کنیم.

یا قمر منیر بنی هاشم

امشب برای ما هم از چشمه‌ی وفاداری‌ات قطره‌ای ببخش ...

صلی الله علیک یا ابا عبدالله.

انتهای پیام

✍زیبا فهندژسعدی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha